سلام
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
سکوت
دوقلوهای افسانه ای
به دار کشیده مرا
آموزش زبان
سلام
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سلام و آدرس ebrahim4248.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 25
بازدید ماه : 248
بازدید کل : 41625
تعداد مطالب : 47
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


نويسندگان
ابراهیم

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
دو شنبه 22 / 2 / 1392برچسب:, :: 10:39 قبل از ظهر :: نويسنده : ابراهیم
شقایق رفت گل قرمز و لاله مست مردند! چگونه دوباره تورا باور کنم؟! وقتی که میدانم .گلستان گل ٬قبرستان مزار من خواهد شد!!!
 
جمعه 24 / 4 / 1398برچسب:, :: 1:26 قبل از ظهر :: نويسنده : ابراهیم
منتظر موندن چقد سخته اونم وقتی بدونی مسیری که رفتی اشتباست و مهمتر اینکه بخوای دلخوش به پایان خوبی باشی که هرچقدر بهش فکر میکنی میبینی کسی موافق تصمیمت نیست! با این حال هنوزم لج بازی ولی نمیدونی این همه کِشش مال چیست! بلاتکلیف میمونی .نه پای رفتن و ترکش رو داری نه معرفت موندن و تحمل شنیدن دیگران رو!! هاج و واج تو یه گوشه از تنهاییات ساعتها نگاه به آینده ای میکنی که هیچ تصویری ازش نداری. و این دقیقا شبیه حسیه که یه اهنگ قشنگ بهت دست میده اما نمیدونی چی میخونه! همش انتظار یه معجزه داری.یه لعنت همیشگی به تکرار تاریخ و داستانهایی که هیچ‌وقت نه تموم میشن نه راه حلی براشون پیدا میشه!! وقتی نگاه میکنی میبینی همه یه گوشه دارن التماس چیزیو میکنن که هرکدوم تنها تجربه اش کردند! و این تنهایی دعایی است که هیچ وقت مستجاب نمیشه ولی بیشترین وقتت رو به التماسش از خدا به اعتکاف میشینی تا اینکه یه روز به خودت میای میبینی چقد از دنیا گذشت !! و یه عده (همه چیزو) منکر میشن یه عده هم تسلیم (همه چیز)میشن!!
 
جمعه 24 / 4 / 1398برچسب:, :: 1:26 قبل از ظهر :: نويسنده : ابراهیم
منتظر موندن چقد سخته اونم وقتی بدونی مسیری که رفتی اشتباست و مهمتر اینکه بخوای دلخوش به پایان خوبی باشی که هرچقدر بهش فکر میکنی میبینی کسی موافق تصمیمت نیست! با این حال هنوزم لج بازی ولی نمیدونی این همه کِشش مال چیست! بلاتکلیف میمونی .نه پای رفتن و ترکش رو داری نه معرفت موندن و تحمل شنیدن دیگران رو!! هاج و واج تو یه گوشه از تنهاییات ساعتها نگاه به آینده ای میکنی که هیچ تصویری ازش نداری. و این دقیقا شبیه حسیه که یه اهنگ قشنگ بهت دست میده اما نمیدونی چی میخونه! همش انتظار یه معجزه داری.یه لعنت همیشگی به تکرار تاریخ و داستانهایی که هیچ‌وقت نه تموم میشن نه راه حلی براشون پیدا میشه!! وقتی نگاه میکنی میبینی همه یه گوشه دارن التماس چیزیو میکنن که هرکدوم تنها تجربه اش کردند! و این تنهایی دعایی است که هیچ وقت مستجاب نمیشه ولی بیشترین وقتت رو به التماسش از خدا به اعتکاف میشینی تا اینکه یه روز به خودت میای میبینی چقد از دنیا گذشت !! و یه عده (همه چیزو) منکر میشن یه عده هم تسلیم (همه چیز)میشن!!
 
یک شنبه 3 / 11 / 1393برچسب:, :: 1:41 بعد از ظهر :: نويسنده : ابراهیم
انگاه که تو نیامدی من تا نیمه شب پای همان تیرک همیشگی کنار جاده ایستادم.برف می امد و هوا سرد بود حتی نور چراغ به استقامتم تحسین میگفت..اما باز تو نیامدی تا برف سیاهی جاده را پوشاند و تن پوشی سفید بر تنم کرد! ولی چنان محو تماشای امدنت شده بودم که هیچ چیز را حس نمیکردم .گویی چیزی درونم شعله می کشید و مرا گرم میکرد !! اری ،عشق به امدنت بود.همچنان که هنوزم در انتظار امدنت به تمام کبوترا وعده دانه میدهم تا نکند احساس تنها بودنشان در این زمستان سرد انها را از ایمانشان به عشق غافل کند.برگرد و به محفل ما عشق تعارف کن .سوی این چراغ همیشگی نیست.برگردددد./
 
یک شنبه 3 / 11 / 1393برچسب:, :: 1:41 بعد از ظهر :: نويسنده : ابراهیم
انگاه که تو نیامدی من تا نیمه شب پای همان تیرک همیشگی کنار جاده ایستادم.برف می امد و هوا سرد بود حتی نور چراغ به استقامتم تحسین میگفت..اما باز تو نیامدی تا برف سیاهی جاده را پوشاند و تن پوشی سفید بر تنم کرد! ولی چنان محو تماشای امدنت شده بودم که هیچ چیز را حس نمیکردم .گویی چیزی درونم شعله می کشید و مرا گرم میکرد !! اری ،عشق به امدنت بود.همچنان که هنوزم در انتظار امدنت به تمام کبوترا وعده دانه میدهم تا نکند احساس تنها بودنشان در این زمستان سرد انها را از ایمانشان به عشق غافل کند.برگرد و به محفل ما عشق تعارف کن .سوی این چراغ همیشگی نیست.برگردددد./
 
یک شنبه 3 / 11 / 1393برچسب:, :: 1:40 بعد از ظهر :: نويسنده : ابراهیم
هر روز از پس این صفحه تورا لمس میکنم. حظورت را وجودت را عشقت را و تمام نبودنها و نگفته هایت را هرروز از پس این صفحه به انتظارت هستم امدنت را و غروب غرورت را نه اینکه بخواهم اینچنین باشم بلکه تقدیر من این است که تو را دوست داشته باشم و در انزوای این صفحه بی انکه بیایی و چیزی بگویی در ازدحام شلوغی شهر فراموش شوم و به خاک غربت فرو نشینم. (نمتا)
 
یک شنبه 3 / 11 / 1393برچسب:, :: 1:38 بعد از ظهر :: نويسنده : ابراهیم
من هنوزم حواسم هست به تمام روزهای بارانی و ساعتهایی را که از پس خیال تو به بهشت میرفتم تمام سیبهایی را که به هم تعارف میکردیم و برای قصه ی ادم و حوا هورا میکشیدیم تمام برفهایی را که له کردیم و برگهایی را که باغرور عشقمان شکستیم و خلاصه هرانچه را که تمام سوزش تابستانها به پای هم نشستیم.. من هنوزم یادم هست... بگو بهار نگاهت را به که وعده داده ای .. گل دستانت را چه کسی از باغچه دلم چیده است نسیم نوازش کدام باد بیغرتی موهایت را لمس میکند( نوازش موهایت را به نسیم کدام باد بیغرتی سپرده ای!) سبزه ی کدام چمن زار را بدون یاد من میبندی ! سنگ ارزویت را به عمق کدام رودخانه انداختی؟ من هنوز به یادت هستم اینجا.... و در این بیشه زار همیشگی .... میان ان همه معصومیتم نشسته ام و برای تو از صداقتم لحاف حجله عشق را میبافم ؟ بگو چرا نمیایی دیگر بگو... (نمتا)
 
یک شنبه 3 / 11 / 1393برچسب:, :: 1:37 بعد از ظهر :: نويسنده : ابراهیم
همه باران امروز را دیده ایم .. اما بجز من کسی خیس نشده است. نه که از باران پاییزی ،از اشکهایی که در اغاز این فصل باریدن گرفت. اری فصل بارش بارانهای پاییز نبود ! امروز برای من سراغاز شروعی دوباره است ... برای راه رفتن تنهایی میان سنگ فرشهایی که هیچ کس نیست ... ومیان برگهایی که انتظارشان از من دونفره است. ... اری امروز نه برای من ونه آنهایی که هنوز نفسهایشان را به هوای کسی حبس نمیکنن پاییزنبود... آغاز فصلی است که بی جهت خاطره میسازد و بی آنکه کسی باشد آهت را سرد میکند .. چگونه به پیشواز خزانی رو کنم که برای من باریدن گرفت ؟ چگونه بگویم که هنوز مسموم فصل زمستانم
 
یک شنبه 3 / 11 / 1393برچسب:, :: 1:35 بعد از ظهر :: نويسنده : ابراهیم
انگاه که سپیده سر میزند و ملایمت خورشید به میهمانی خانه ها میرود انگاه که از گلبرگهای صبح شبنم ناز میچکد و خلاصه تمام میهمانی زمین از خورشید را من در انتظار ت هستم و باز تو نمی ایی انگاه که طراوت روز در ازدحام شلوغی شهر گم میشود وخورشید میخوابد من هنوز در انتظارت هستم و لی باز تو نمی ایی انگاه که اشتیاق دیدارم را سیاهی شب میپوشاند و جز ماه کسی به وسعت تنهاییم ستاره نمیریزد من هنوز در انتظارت هستم ولی باز تو نمی ایی انگاه که تمام سکوت شب را به یادت شکستم و دلتنگیم را به فضای ان پاشیدم تا سپیده بیاید .هنوز در انتظارت هستم ولی باز .... /نمتا/
 
جمعه 27 / 1 / 1398برچسب:, :: 6:49 بعد از ظهر :: نويسنده : ابراهیم
بخوان از شب سرد .... از شب و قصه های درد...... از لحضه های تنهایی ات ..... از شبای پر ستاره ی آسمان غرورت که هیچگاه به خاطر من به پای خورشید نشکست. بگو از لحضه های انتظار و فراق یار و لحضه های سخت بی من بودنت میان واژه هایی پر از ازدحام آدمیان . بگو که چگونه حس بی من بودنت را به رخ زمانه می کشیدی و حسادت ستاره ها را به خود مشغول میکردی . بگو که چگونه به گلدان دلت وعده ی باران مرا دادای و چگونه زنگار عذاب دیروز را هر روز با عشق من از صورتت می شستی. بگو تا منم از تو بنویسم که به شوقت چه حسی دارم و به نامت چه آغازی را برای روز مینویسم و چگونه مشق شب را به ستاره ها می آموزم. بگو تا احساس تنهایی نکنم. حظورت را مداوم میخواهم ، بیشتر از مداومت زمان و هر آنچه که بخواهد برای ما معنای ثابت بودن باشد.
 
یک شنبه 5 / 7 / 1398برچسب:, :: 1:30 قبل از ظهر :: نويسنده : ابراهیم

وقتی که راه خسته گی هایم - به پناه شب رمیده ام

خواستم تا در آرامش- کمی به سکوت سایه ها - ستاره های شهر را بشناسم !!

اما- چه انتظار بیهوده ایست

وقتی نمیدانستی به دور از -شهر

و در آن گوشه های - دور

رنگ محبت

پناه گاهی برای - هجوم هوس ها و طعنه هاست .

ای وای بر این - مرد

ای داد بر این - درد.....

 

 

 
شنبه 7 / 9 / 1391برچسب:, :: 5:8 بعد از ظهر :: نويسنده : ابراهیم

 تو به صداقت من ایمان نیافتی و در کجا کج ذهنت به دنبال دریچه ای میگردی که هیچگاه نخواهی یافت و سر درگم و هاج واج خیره به پنجره تا ساعتها ایستاده برگ تاریخ ورق به پشت میزنی و به سنگ دل تندیس شکست میتراشی و بیهوده انتظار حرف محبت کسی میشوی که سالها تو را به مداومت افکار پوچ دعوت کرده است.

بیا و صلیب غم از شانه های استقامت دل بیفکن، بذر شادی بپاش و به تولدت ایمان بیاور تا خودت را باور کنی، من هم خرجین به دوش به زمانه پشت خواهم کرد. بغل به کوهستان زندگی خواهم زد و به استقامت راه خواهم رفت تا ریزش عشق تو مرا به گورستان آرزوهایم چال نکند.

اما عکس تو را از طاقچه دل بر نخواهم داشت تا غبار خاطرات به رخت ، گرد ایام بپاشد و رنگ تاریخ بگیری و چهره ات را از نگاه هر صبح من محو کند و رفته رفته در کجاوه کودکی باورهایم به بلوغ بی تو بودن ها عادت کنم.و سعی میکنم تا حرفهایم را مشکی بنویسم و انشاء زندگی را خوب تمرین بکنم و همیشه کلمات سخت املاء را درست بفمم!! تا الگوی شاگردی خوب باشم و برای دیگران زندگی کنم !!!!!!

از این پس همیشه دستمال با خود خواهم داشت و کفشهایم را واکس زده خواهم پوشیدو اگر به خانه برگشتم پاهایم را خواهم شست، خانه دل جارو خواهم زد و هتلی خواهم ساخت سفره شام خواهم داد و درختهای بید را از ریشه جدا خواهم کردو سیب خواهم کاشت تا همه بردارند و تلاش خواهم کرد تا بیگانه صحبت کنم.

خداوندا ببخش مرا

خورشید افکارم غروب کرده  و آسمان نگاهم نیلی شده است نقاب رویم بردار تا فانوس راه را بهتر ببینم.

زنجیر استقامت پایم را خواهم شکست به دست بند قانع خواهم بود . ریشهای صورتم را خواهم تراشید و در باطلاق زندگی چکمه خواهم پوشید

تو اما تو اما غنچه مرا به آفتاب مهرت نزدیک کن و نردبان وجودم را وصله  ی عشق بزن تا به ....... ایمان بیاورم

19/1/87

9:30 پارک ساحلی 

 
شنبه 7 / 9 / 1391برچسب:, :: 4:55 بعد از ظهر :: نويسنده : ابراهیم

 زندگی جز گذر حادثه های تلخ و شرورت نگاهای درهم؛ لابلای حجم سنگین سکوت دسته ی کلاغان و جز تکرار صدای مرغ بوتیمار چیزی برایم به ارمغان نیاورد

سکوت نابهنجار تلخ لحضه های غربتم، نگاه به معصومیت وجودم رشته کلام آرزویم را بریده و آخرین حرف برایم خداحافظی ، رستن نخل خیال و پوشش بغض دلم ، برای رفاقت همیشگی با تو بوده است.

دست تقدیر حلقه سیاه بخت به انگشت خیالم کرد و عروسی با خاطرات تلخ و شب حجله ی فقر را تاج خوشبختی ، از پر سیاه کلاغان ، برایم ببفت.

خدایا طاقت صبرم شکست...

مرا ببخش به خاطر حظور بی اراده تو بر صفحه ء دفترت

مرا ببخش به خاطر روزهای صاف آسمان آبی زندگانیت که تیره کردم، بام آینده ات را ، که چکیدم گل خنده ات را

.....

..

 
شنبه 7 / 9 / 1391برچسب:, :: 4:50 بعد از ظهر :: نويسنده : ابراهیم

 میدانم که در پرتره خیال تو هزار کبوتر آرزو پرواز میکند که سرانجام مقصد  هر یک بن بست خاطره ناب خواهد شد.

میدانم که ضلالت لحضه آخر به هزار آه نمی ارزد پس بیا و بار سبک گردان و غیغوله از دوش فرونه تا در مرداب کوچکمان آب بازی کنیم و معصومانه به کودکان ذهنمان لبخند بزنیم تا ایام را طی کنیم.

بیا تا حلقه وفا به نام طلسم شادمانی بر انگشتان آرزویمان بپوشیم و دست در دست هم به تکاپو ، لانه ای جستجو کنیم. و با هم قصیده من و تو را به عشق آزین کنیم و هر یک بر سر در خانه دلمان مینویسم تو...

زندگی زیبا خواهد شد نسترن  خواهد رست، باران خواهد زد

بگذار به تکاپوی دانه با هم راه برویم و گلدان خاطره را هر روز آب پاشی کنیم،شاید فردایی نباشد.

بیا تا آشیان بنا نهیم و به مداومت ثانیه ها پشت کنیم و به عبث و هوس آب زلال صداقتمان را بپاشیم و سعی کنیم همیشه ی آفتاب را تا ساعت 7 بنشینیم که شاید آخرین غروب همین باشد؛ پس سعی کنیم همیشه ی  عشقمان را با غروب نقاشی کنیم.

بگذار با هم به میان باغچه ها سرک بکشیم و ماه عسلمان را  همیشه به میهمانی شهر کودکیهامان برویم .

 بگذار تا برای هم هر روز جشن تولد بگیریم ؛ و قلبمان را هر روز کادوی هم بدهیم،تا من و تو تکرا ر دوباره هم باشیم.

بگذار تا قفس دلتنگی ام را به کلید اسم تو بشکنم و حظور تو را برای همیشه آزادی بنامم.

بیا تا شجاعت دلهایمان را در باغچه امید با هم بکاریم و محبت درو کنیم.

بگذار تا به تو بگویم آب و من ماهی تن تو باشم تا هستی من شایسته وجود تو باشدو  با صداقت بگویم اقیانوس وجود من : آیا ماهی تن زلال مرا میخواهی !! و انگاه در تو فنا شوم و بغض سکوت از نیام این کلام سخت از دل بگیرم و بگویم همیشه ی من دوستت دارم و دیگر هیچ...

11:32

13/1/87

 
شنبه 11 / 7 / 1398برچسب:, :: 9:2 بعد از ظهر :: نويسنده : ابراهیم

  در گذرم از تمام (خوبی ها)

به وصال تو چشم دوخته ام ... ای تمام نا امید من !

ای که تیغ دستانم تا گلوی تو به مساحت یه مرگ هست !

مرا دریاب  و کمی به وسعت عمرم شادی ببخش.

ای که در عذاب کفر (تو) سوخته ام ، اندکی به احساس مرده ام ایمان بده.

تو را به التماس خودم، تو را به این نیاز برهنه ام ، اندکی هم برای (تمام من) لخت شو....!! 

 
جمعه 5 / 7 / 1391برچسب:, :: 8:34 بعد از ظهر :: نويسنده : ابراهیم

 گیج شده ام ...

نه اعتقاداتم را درک کردم و نه خواستم دیگران را بفهمم.
جنگ من با دشمن نیست...
به خدا ادعای من کفر نیست....
فاحشه گی افکارم را ببخش.!!
شاید اصلا خوب و بدی نیست .!

من گیج شده ام ...
چه روزگار تاریکی هست.
چه تاریخ تکراریست!
به خدا چشمان من کور نیست 
شب و روزش یه کم معلوم نیست ...!!!
من گیج شده ام .....
 
 
 
شنبه 7 / 6 / 1391برچسب:, :: 10:37 بعد از ظهر :: نويسنده : ابراهیم

 

هر آنچه که انسان را به شکست بکشاند به پیروزی هم خواهد رساند.تصمیم از آن توست.

                                           *** 

 شکست  تنها فرصتی هست که همیشه تکرار خواهد شد.

 

                                            *** 

همیشه در شکست ،علم ثبات بیشتری خواهد داشت. اندیشه ات را به شکست عادت بده،تا به عادت پیروزی برسی. 

                                            *** 

همیشه برای خواسته هایت تلاش کن .اما،هیچ وقت برای نداشته هایت ارزشی قائل نشو.

                                            *** 

 هر آنچه که آدمی نتواند،گذشت زمان انجام خواهد داد؛ما فقط به زمانی احتیاج داریم که به موقع گذشت کنیم .

                                            ***

انسانها به جای اینکه با چشم ببینند و با عقل بسنجند، با عقل میبینند و با چشم تصمیم میگیرند.

                                            ***

تصمیم باید قاطع باشد، خوب و بدش مهم نیست !

                                                                                                                                                    ***

چیزی که دیگران به تو نسبت میدهند حقیقت ندارد ، مگر آنکه تو خودت را باور نداشته باشی !

                                            ***

بدتر از اشتباه ، تکرار اشتباه است .

                                            ***

خودخواهی لذتیست که یک طرف مزه اش را میچشد !!

                                            ***

کلاغ داستانی نباش که به مقصد نمیرسد ؛ قصه ساز داستانی باش که کلاغ را به مقصد میرساند.

                                            ***

 
پنج شنبه 12 / 5 / 1391برچسب:, :: 2:10 قبل از ظهر :: نويسنده : ابراهیم

 پس از سکون ماه و سکوت خورشید تاریکی همه جا را خواهد پوشاند و فرشته ها یکی یکی به ابدیت خواهند رفت !

اصالت ،اماج هرزه نگاریهای تفکرات قوم (اصیل) خواهند گشت . و تلاش (اجسام) را فقط به شبها مجاز میدانند، تا حقیقت روز رخنه ای بر تقدساتشان نیفکند. دنیا زندانی زندانیهای آزاد خواهد گشت. پستی ها و بلندیها  زمین صاف خواهند شد تا مبادا ارتفاعی برای دیدبانی قوم (شرور )باشد ! صلیب پرچمها به زمین وارونه نقش خواهد بست.وبازار داغ انسانیت به ارزش علوفه های گاو فروخته میشوند. و هر مسمومیتی پر از تنفس ادمهای سالم خواهد گشت تا هدایت به سمت شرک مقدس گردد و چراییها ، ذهنهای همیشه خاموش را به نفاق سوق دهد!
اماج دسته های نبرد و سرخی شراب صفوف حق ، برق در چشم خدای آتش خواهد افکند! 
حلقه های سیاه و سفید دستبند دست های کفر خواهند شد..............
 
 
 
پنج شنبه 11 / 3 / 1391برچسب:, :: 7:26 بعد از ظهر :: نويسنده : ابراهیم


. copyright ؛ patents ؛ trademark تعریف مالكيت معنوي.انواع مالكيت ها :

 

2-1-

 

مالكيت هاي فيزيكي چه براي ايجاد و چه براي ساختن مجدد هزينه بر است و نياز به پرداخت هزينه مجدد دارد.براي مثال براي اينكه صاحب يك خانه بشويم ميبايست هزينه اي پرداخت كنيم و همچنين براي داشتن يك خانه مشابه آن مجددا نياز است تا مبلغي بپردازيم اما در مالكيتهاي معنوي اگرچه براي ايجاد و يا خلق آن اثر زحمات فراواني كشيده شده است اما براي داشتن و يا استفاده مجدد از آن نياز به صرف انرژي و هزينه اوليه نيست..تنها با پرداخت هزينه فتوكپي ميتوانيم يك نسخه از يك كتاب را داشته باشيد.از منظر ديگري نيز ميتوان اين دو نوع مالكيت را از هم تمييز داد. اموالي كه به آنها مالكيت معنوي تعلق مي گيرند پولساز نيستند. خود يك ايده به تنهايي نمي تواند سود تجاري داشته باشد. وقتي يك قطعه موسيقي نواخته ميشود، به تعداد زياد بر روي لوح فشرده تكثير ميشود آن وقت آن لوح هاي فشرده ميتواند منفعت تجاري نيز داشته باشد. در واقع خود آن ايده نبوده است كه منفعت آورده است، بلكه لوح هاي فشرده باعث ايجاد يك سود شده اند

 

3-

 

سه نظريه متفاوت براي مفهوم مالكيت معنوي وجود دارد

 

4-

 

مالكيت معنوي شامل بخش هاي مختلف مي شود كه هر كدام از آنها سعي بر آن دارند تا گوشه اي از مالكيتهاي معنوي را پوشش دهند. مالكيت معنوي مشتمل بر 8 مولفه استاندارد مي باشد. اين تعداد قطعا ثابت نيستند و به مرور زمان مورد مطالعه و گسترش بيشتر قرار خواهند گرفت. مولفه هاي مالكيت معنوي عبارتند از

 

5-

 

حق كپي به صاحب اصلي آن اثر و يا نوشته تعلق ميگيرد. حق كپي به صاحب آن اجازه ميدهد تا آنچه را خلق كرده است مجددا بسازد ، پخش كند ، تغييراتي در آن اعمال كند ، يا اعتباراتي بر روي محصول بگذارد. در تعريف كپي نيز ميتوان اين طور بيان كرد كه هر عملي كه موجب استفاده مجدد از محصول شود. بعنوان مثال عكس گرفتن ، اسكن و يا فتوكپي صفحات همگي كپي محسوب ميشوند و جزو ممانعتهاي اين قانون هستند. فلذا كلمه كپي صرفا به استفاده از دستگاه فتوكپي تعلق نمي گيرد. در محصول تا مدت زمان خاصي مورد حمايت اين حق قرار ميگيرد بدين معنا كه پس از گذشت يك دوره خاص فرد ديگر آن اثر داراي حق كپي نيست و مي تواند بصورت عمومي مورد استفاده قرار بگيرد. مدت طول حق كپي 50 سال پس از مرگ صاحب اثر است البته اين مدت در انگلستان 70 ساله است

 

در حال حاضر حق كپي به تصاوير گرافيكي ، تصاوير متحرك و آواها و موسيقي نيز تعلق مي گيرد. حق كپي مشتقات و محصولات يك ايده را مورد حفاظت قرار مي دهد و نه خود ايده را. اين بدان معناست كه وقتي يك محصول از حالت ايده و نظريه خود خارج شد و به يك محصول تجاري تبديل شد، حال اين محصول تجاريست كه مورد حمايت حق كپي قرار مي گيرد. بعنوان مثال وقتي يك كتاب منتشر ميشود، آن صفحات كاغذ منتشر شده و ان كتاب است كه مورد حمايت قرار گرفته و حق كپي كردن آنها وجود ندارد

 

حق كپي موارد زير را مورد پوشش قرار ميدهد

اما حق كپي موارد زير را پوشش نمي دهد

 

5-1-

 

درسالهاي پيشين كه اكثر ابزارها و مديا ها بصورت آنالوگ بودند حق كپي با مشكلات كمتري مواجه بود چرا كه بعنوان مثال كپي كردن يك محصول مثل فيلم براحتي امكان پذير نبود و در صورت تكرار بيش ا ز حد اين مسئله كيفيت محصول به مرور زمان از بين ميرفت. اما از زمان پيدايش ديجيتال مشكلات بسيار بيشتر و پيچيده تر شده اند چرا كه ابزارهاي ديجيتال با قيمت بسيار پايين تر قابل كپي بوده بدون آنكه كيفيت خود را از دست بدهند و اين امر بر مشكلات حق كپي افزوده شد

 

5-2-

 

نگاهي گذرا به تاريخچه حق كپي را می توان موارد زیر خلاصه کرد

1557 :

1662 :

1710 :

1787 :

1886 :

1928 :

1990:

1996 :

 

5-3-

 

حق كپي جلوگيري ميكند از افراد جامعه در جهت جلوگيري از كپي مجدد و بدون اجازه محصولات مختلف. اما جامعه علمي با جلوگيري از مطالعه و دسترسي نداشتن به اين مطالب علمي مخالف داشت فلذا با تصويب يك مصوبه جديد استفاده سالم از محصولات را مجاز دانستند. استفاده سالم داراي تعريف كاملا روشن و قاطعانه اي نيست اما در يك منظر كلي ميتوان گفت استفاده سالم بستگي به موارد زير دارد

 

5-4-

 

شكل استاندارد و كلي حق كپي بصورت زير است

[Copyright [data] by [author/owner]

 

حق كپي {تاريخ نشر} بوسيله {نويسنده و يا پديد آورنده

 

همچنين ميتوان از علامت © نيز بجاي عبارت بالا استفاده كرد. هر چند كه مشاهده ميشود هر دوي اين دو در كنار هم نيز بكار برده ميشود و يا عباراتي همچون "هرگونه استفاده از مطالب اين منبع مجاز نمي باشد/ميباشد" و يا "هر گونه استفاده از مطالب اين كتاب و يا محصول در جاي ديگر غير مجاز است " و

 

5-5-

 

از مواردي كه در جرايم حق كپي ميتوان به آن توجه كرد اين است كه اين جرايم، جرايم مدني هستند. بدين معني كه در صورت تخلف براي شما سوءسابقه اي ثبت نميشود. در واقع در سال 1990 دولت آمريكا نقض حق كپي را اينگونه توصيف كرد كه مي بايست بيش از 10 محصول كپي شود در ضمن ارزش مادي آم بيشتر از 2500 دلار باشد

 

اما از جنبه ديگر نيز مي توان به مسئله حق كپي و عدم رعايت آن نگاه كرد. امروزه شركتها و سازمانها هزينه هاي بسياري مصرف مي كنند تا محصول خود را تبليغ كنند. اما هنگامي كه فردي محصولان ما را در محصول كاري خود بكار ميبرد، بدون هيچ هزينه اي براي محصول ما تبليغاتي را انجام داده است كه به نوعي ميتواند براي شركت خوش آيند نيز باشد

 

6-

 

حق اختراع حقي را به مخترع و يا ايجادكننده آن ميدهد تا ديگران را از استفاده تجاري، فروش و يا تغيير آن در يك دوره زماني محدود باز دارد. در واقع جامعه اين حق را به مخترع مي دهند و احترام ميگذارند به اين حق چرا كه آن مخترع قرار است تا جزئيات اين اختراع را در آينده اي نسبتا نزديك در اختيار آنها قرار دهد. حق اختراع يك حق مالكيت معنويست كه متعلق است به هرگونه وسيله ، ماده ، روش و يا پردازش كه داراي خاصيتهاي جدید بودن، خلاقانه بودن و مفید بودن باشد

 

حق اختراع اين حق را به مخترع مي دهد كه از محصول خود هرگونه استفاه تجاري كند تا بتواند از لحاظ مادي نيز نتيجه زحمات خود را بگيرد. به همين دليل يك مدت و دوره اي را براي مخترع در نظر گرفته تا بتواند از محصول استفاده تجاري كند بدون انكه ديگران حق آگاهي و يا استفاده از اين محصول را داشته باشند. اين مدت زمان 20 سال است. به مدت 20 سال پس از ثبت اختراع توسط مخترع كس ديگري حق استفاده تجاري از آن محصول را ندارد. پس از 20 سال بطور خودكار اين حق از بين رفته و مخترع موظف است تا جزئيات و چگونگي اختراع خود را براي جامعه بيان كرده تا با اين كار باعث پيشرفت و گسترش علم شود. حق ثبت اختراع ديگران را از هر گونه فروش، استفاده و ساخت آن محصول جلوگيري كرده و در عوض آن مخترع اين هديه را به جامعه مي دهد كه افراد عادي پس از به پايان رسيدن زمان آن اختراع ، همگي بتوانند از ان محصول استفاده كنند

 

در مقايسه با بحث حق كپي، حق ثبت اختراع بصورت خودكار به محصول و يا آنچه كه ايجاد شده تعلق نميگيرد. اين بدان معناست كه براي داشتن حق ثبت اختراع نياز به انجام يك سري مقدمات است كه از جمله انها تاييد و امتحان و ثبت مشخصات محصول توسط سازمان رسمي حق ثبت اختراع است. پس از آنكه محصول بررسي و مورد مطالعه و تاييد قرارگرفت اين محصول را به عنوان يك اختراع ثبت كرده و از آن به بعد تمامي قوانين حق ثبت اختراع شامل آن محصول ميشود. اما حق ثبت اختراع موارد زير را مورد پوشش قرار نميدهد

 

7-

 

نشانه تجاري كه معمولا با علامت ® و يا بصورت

 

يك علامت تجاري مي تواند يك "كلمه" ، يك "سمبل يا نشانه" ، يك "طرح" و يا تركيبي از اين موارد باشد. اخيرا نيز به بافتها ، اصوات و صداها نيز ميتوان به عنوان يك علامت تجاري نگاه كرد.همانظور كه بسيار از شركتها در حال حاضر با صوت و يا قطعه موسيقي خاصي شناخته ميشوند. بعنوان مثال در كشور ايران ، شركت "صاايران" براي تبليغات تلويزيوني خود همواره از يك تكه موسيقي در انتهاي تبليغ استفاده مي كرد كه اين قطعه موسيقي به نوعي مشخص كننده اين شركت است

 

طبيعتا علامت تجاري يك مولفه بسيار ارزشمند براي شركت مي باشد چرا كه نتيجه سالها تلاش و فعاليت آن شركت است و در واقع امروزه جوامع خريد و انتخاب خود را در حالت عادي با نگاه كردن به علامت تجاري محصول انجام مي دهند

 

7-

 

با توجه به آنچه كه بيان شد و دلايل كاملا منطقي و قابل قبول كه شايد مهمترين آنها پيشرفت يك جامعه باشد، انتظار مي رود كه رعايت قوانين و مسائل مرتبط با مالكيت معنوي را با آگاهي كامل پذيرفت و رعايت كرد. عدم وجود انگيزه براي مخترعان و افرادي كه به نوعي محصولات مختلف خلق مي كنند باعث ركود در جامعه خواهد شد پس با رعايت اين قوانين ميتواند هم به نفع جامعه و هم به نفع خلاقان جامعه باشد. چه بسا خود ما روزي يك محصول جديد خلق كنيم

 

مراجع

 

 

1. Polk Wagner, Information Wants to be Free: Intellectual Property and the Mythologies of Control

2. Mark Weisbrot, Why We Need Free Trade For Life Saving Medicines, BALT. SUN, March 21, 2001

3. Seth Shulman, Software Patents Tangle the Web, 103 MIT TECH

4. Bronwyn Hall , & Rosemarie Ziedonis, The Patent Paradox Revisited: An Empirical Study of Patenting in the

U.S. Semiconductor Industry, 1979-1995, 32 RAND JOURNAL OF ECONOMICS 1, 101 (2001).

5. Danny Bradbury, Canadian Innovation Choked by U.S. Laws, NATIONAL POST, November 17, 2003, at FE01

6. Why Windows Should Think Small, COMPUTERWORLD, 25 August 2003, 37.

7. Heller, Michael and Rebecca Eisenberg,

Research,

 

 

تفاوتهاي حقوق فيزيكي و حقوق معنوي .مالكيت معنوي از كجا پديد آمده است؟:

حق طبيعي:

.

حق بوجود آمده:

.

حق شخصي:

.مولفه هاي مالكيت معنوي:

حق كپي

(copyright):كه شامل هرگونه نوشته ميشود.مثل كتاب ، مقاله و...

حق اختراع

(patents):كه مربوط به حق اختراعات است.

علامت تجاري

(trademark):متعلق به آن دسته كارخانجات و يا سازمانهايي ميشود كه يك كالايي را عرضه مي كنند.

مسائل محرمانه تجارت

(trade secret):كه مربوط به مسائل محرمانه اي است كه شركت ها تمايل به حفظ آن دارند.

قوانين اعتماد

(low of confidence)

حق كپي برداري

(passing off):ممانعت از سواستفاده از علامت تجاري جهت توليد محصول.

حق طراحي

(Design right)

حق طرح سه بعدي

(semiconductor regulation)حق كپي (copyright)..:

هر گونه كاري كه چاپ ميشود مثل كتاب ، شعر ، رمان ، مقاله و

..

نرم افزارهاي كامپيوتري

قطعات موسيقي

درام (نوشته هايي براي فيلم و يا تئاتر

)

تصاوير متحرك

:

مواردي كه تفكري هستند

.

ايده

حقايق و كشفيات

نام ها ، فرمول ها و تساوي ها

حق كپي و دنياي ديجيتال .تاریخچه حق کپی:شاهزاده مارين حق چاپ و انتشار تمام كتابها را به يك گروه خاص دادند تا بر فرايند چاپ و همچنين فروشگاههاي كتاب نظارت داشته باشند. يك مدرك تحت عنوان مدرك ثبت كتاب ايجاد و استفاده شد. در اين سا ل حقي كه قبلا براي انتشارات وجود داشت را به نويسندگان دادند. در اين سا ل كنگره امريكا براي حفظ حق و همچنين گسترش علم حقوقي را بطور رسمي براي نويسندگان و مخترعان ثبت كرد. مجمع "برن" تشكيل شد كه در آن مسائلي پيرامون حقوق بين المللي نويسندگان تاييد و از ديگر اقدامات مي توان به ايجاد دانشگاه حقوق و از بين بردن موانع بر سر حق كپي در كشورهاي بين المللي بود. انجمن "روم" كه حقوقي را براي هنرمندان قائل مي شد. در سال 1990 كنگره آمريكا حق و حقوقي را براي نرم افزارها تثبيت كرد كه بيشتر در كتابخانه ها كاربرد داشت. در اين سال كنگره بين المملي مالكيت معنوي (WIPO) براي حفظ حق و حقوق نويسندگان و مخترعان و همچنين عدم استفاده نادرست از محصولات در دنياي ديجيتال امروزي ايجاد گشت تا بتواند تعادلي ما بين دنياي علم و مخترعان ايجاد كند.چگونه با وجود حق كپي از محصولات مي توان استفاده صحيح كرد؟:

استفاده از محصول نميبايست جنبه تجاري داشته باشد. بدين معني كه هرگونه استفاده از محصولات كه جنبه تجاري داشته باشد ممنوع است. صرف استفاده از آن محصول در گسترش علم ممانعتي ندارد

.

طبيعت ان محصول كه حق كپي دارد. گاهي اوقات بعضي محصولات بصورت طبيعي قابل استفاده مجدد نيستند

.

مقدار و تعدادي كه از محصول كپي ميشود. به منزله آنكه تعداد استفاده هايي كه از يك محصول ميشود نيز مهم و قابل بحث است

.

تمام موارد گفته شده كاملا بصورت منطقي قابل تصميم گيري نيستند بلكه از يك منطق فازي پيروي ميكنند بدين معني كه در مواردي كه اختلافي بر سر استفاده يك محصول بوجود مي آيد اين دادگاه است كه بر اساس شرايط حكمي درباره استفاده صحيح يا غيرصحيح محصول صادر ميكند

.فرمت حق كپي :}....
توجه به اين نكته مهم است كه قرار دادن حرف "c" بين دو پرانتز بصورت (c) به عنوان حق كپي مجاز نمي باشد و هيچ گونه حقي را براي صاحب آن ايجاب نمي كند.اشتباهات رايج در حق كپي

اگر فردي مطلبي را در يك محل عمومي مطرح كرد پس ميتوان از آن مطلب دوباره و به هر نحوي استفاده كرد. اما اين كار كاملا غلط و غير قانوني است مگر زماني كه صاحب آن اثر مستقيما اشاره كند كه استفاده از اين مطلب مشكلي ندارد

.

عدم درك صحيح از استفاده درست : براي استفاده صحيح از مطالب نيز محدوديت هايي وجود دارد كه براي روشن شدن مطلب سعي ميكنيم با يك مثال كار را ادامه دهيم. آقاي "جرارد فورد" در كتابي كه منتشر كرده بود خاطرات دوران مديريتي خود را بازگو كرده بود كه در بين اين كتاب، تعدادي از صفحات شامل جملاتي بودند كه بسيار مهم و حياتي بوده و به نوعي رازهاي موفق مديريتي وي بودند و مهمترين قسمت كتاب بود

.

خوانندگان اكثرا آن كتاب را به خاطر ارزشي كه آن جملات داشت مي خريدند. اين جملات بر روي هم رفته بيش از 300 كلمه نبود اما يكي از مجلات براي معرفي اين كتاب دقيقا همان 300 كلمه را در مجله خود چاپ كرده بود و مدعی بود كه چاپ تنها 300 كلمه از بين 200000 كلمه هيچ گونه مانعي ندارد اما در واقع نقطه اتكاي آن كتاب همان 300 كلمه بود كه موجب شكايت انتشارات مربوطه و جريمه آن مجله شد

.

اگر من يك داستاني بنوسيم كه شبيه به داستان فرد ديگري باشد صاحب اصلي آن من هستم. اين يك فرضيه كاملا غلط است.در اين گونه مواقع در صورتي كه فرد دوم نتواند مستقل بودن داستان خود را اثبات كند حكم به نفع فرد اول صادر خواهد شد

.

يك استثناء: براي انتقاد و يا هجو، استفاده از مطالب ديگران هيچ گونه ممانعتي ندارد. اما بايد دقت شود كه استفاده مي بايست كاملا جنبه انتقادي داشته باشد و از هرگونه استفاده تجاري به دور باشد

.

حق فرستادن يك ايميلي كه براي شما آمده است را نداريد.اين عبارتيست كه شايد بسيار كم به آن توجه ميشود اما استفاده مجدد از ايميل ها و مطالبي كه به صورت نامه – چه بصورت الكترونيكي و چه به صورت سنتي – را نداريم مگر آنكه از حق استفاده كاملا مطمئن بوده باشيم

.

كپي هاي با تعداد كم، منجر به ضرر بسيار زيادي براي شركت ميشوند. از كليدي ترين نكات عدم رعايت حق كپي ، تكرار و صدمه مالي در يك دوره مي باشد. طبيعتا اگر يك محصول فقط يك بار توسط مردمان يك شهر مورد كپي قرار بگيرد، در مجموع يك عدد بسيار بزرگ است كه صدمه زيادي به سازمان و شركت مورد نظر وارد خواهد كرد

...ثبت اختراع (Patents)..:

هر گونه نوشته (به معناي كتاب و يا نوشته ادبي

)

مدلهاي رياضي

نقشه

فعاليتهاي ذهني

نشانه تجاري (Trademark) Trademarkنشان داده ميشود "چيزيست" كه براي مشخص كردن و جداساختن محصولات و يا توليدات يك شركت از ديگر شركتها ميشود وبه نوعي مشخص ساز و شناسه است. تفاوت اصلي ما بين ® با Trademarkوجود ندارد. شركتهايي كه علامت تجاري خود را در سازمان ثبت علائم در آمريكا ثبت كرده باشند علامت ® و شركتهايي كه در ديگر نقاط دنيا اين كار را كرده باشند Trademarkرا استفاده مي كنند. در اين بحث مقوله اي ديگر تحت عنوان "علامت سرويس" Service mark نيز وجود دارد كه تفاوت آن با علامت تجاري اين است كه معمولا علامت سرويس به شركت ها و سازمانهايي ارائه مي شود كه يك سرويس و يا خدمات خاصي را ارائه مي دهند...نتيجه گيري!Can Patents Deter Innovation? The Anticommons in Biomedical Science, May 1998.
در اين منظر براي هر فرد ارزش قائل شده و موازين اخلاقي را در نظر ميگيرند و به صاحب اثر اين حق را ميدهند
مالكيت معنوي يك حق بوجود آمده است. بدين معني كه به علت آنكه در حال حاضر ايجاد و يا اختراع يك پديده جديد به نفع جامعه است و به جامعه سود ميرساند پس اين حق را به مالك آن ميدهيم
بسياري معتقدند كه "مالكيت معنوي" يك حق طبيعي (ذاتي) است كه براي هر فردي كه انر‍‍ژي و زماني براي انجام و يا ايجاد يك كار مي گذارد، وجود دارد. اين استدلال به نوعي ريشه در موازين اخلاقي انسان دارد
مالكيت معنوي ؛ مالكيتها ؛ حق كپي ؛ كپي برداري ؛ حق ثبت اختراع ؛ علامت تجاري ؛

مروري بر مالكيت معنوي

 

نويسنده : قاسم زاده، مسعود

 

سال انتشار : 1387

 

چكيده

 

امروزه يكي از مهمترين و اساسي ترين مفاهيمي كه با پيشرفت علم و تكنولوژي و به خصوص اينترنت در زمينه مسائل مالكيتي مطرح ميشود بحث مالكيت معنويست.مالكيت معنوي در يك نگاه كلي به حقي تلقي ميشود كه براي هر فرد خلاق ، هنرمند ، طراح و نويسنده وجود دارد و آثار غير مادي را كه در اثر تلاش زياد بوجود مي آيد و در ظاهر جنبه مادي ندارد را مورد حمايت خود قرار مي دهد تا به نوعي هم باعث پيشرفت علم و انگيزه در جامعه باشد و هم حق و حقوق افراد خالق آثار.در ادامه سعي بر آن ميشود تا مفاهيم كلي مالكيت معنوي و همچنين انواع مالكيتهاي معنوي معرفي و توضيحاتي پيرامون "حق كپي" و "حق ثبت اختراع" و "علائم تجاري" داده شود.حق كپي داراي يك سابقه بسيار طولانيست كه از سالها پيش نيز مورد توجه قرارگرفته و به نوع هاي مختلفي آنرا مورد اجرا قرار مي دادند اما در سالهاي نه چندان دور اين حق به عنوان يك حق عام و جهاني براي تمامي پديدآورندگان مد نظر قرار گرفته و رعايت كردن ان امري الزايست."حق ثبت اختراع" نيز يكي از پرچالش ترين مباحث پيش آمده در ساليان متواليست و چگونگي استفاده و يا حمايت از آنچه كه اختراع شده جهت جلوگيري از ضايع شدن حقوق مخترعين موارديست كه در مبحث "حق ثبت اختراع" مورد بررسي قرار گرفته است.با توجه به انچه كه يك شركت بزرگ را از ديگر رقبا متمايز مي كند و در بلند مدت شاخصي ماندگار براي شركت خواهد بود ، قطعا علائم تجاري نقش بسيار پررنگي در اين تصور ايجاد مي كند و حمايت و جلوگيري از هرگونه سوءاستفاده از علائم تجاري نيز مورد توجه اين نوشتار است و با نگاهي كلي به معرفي مبحث "علائم تجاري" ميپردازد

 

كليدواژه :

 

 

1-

 

مالكيت معنوي به حق و حقوقي ابلاغ ميشود كه يك اثر خلاقانه، يك نوآوري و يك اعتبار كسب و كار را حفظ ميكند

 

2-

 

در يك نگاه كلي ميتوان مالكيت هاي روزمره اي كه ما در زندگي با آن سرو كار داريم را به دو نوع كلي تقسيم نمود كه عبارتند از

مالكيت فيزيكي:

.

مالكيت معنوي:

.
اينگونه مالكيتها در حالت طبيعي داراي سند و يا نوشته مكتوبي نمي باشند كه متعلق بودن آن را به فرد خاصي اثبات كنند. مانند يك ايده كه منجر به بوجود آمدن به يك قطعه موسيقي مي شود، يك اثر هنري و موارد مشابه ديگر
مالكيتي است كه به اموال و دارايي هاي فيزيكي ما توجه دارد. مانند خودرو ، لباس ، خانه و غيره كه اين دارايي ها داراي ارزش مادي بوده و براي داشتن آنها و اثبات مالكيت معمولا استناد به يك سند مكتوب و يا سند خاصي مي شود

 
شنبه 9 / 3 / 1391برچسب:, :: 1:26 بعد از ظهر :: نويسنده : ابراهیم

 بخوان از شب سرد ،از شب و قصه های درد. از لحضه های تنهایی و از شبای پر ستاره آسمان غرورت  که هیچگاه به خاطر من به پای خورشید نشکست.!

بگو از لحضه های انتظار و فراق ؛ از لحضه های سخت بی من بودنت میان واژه هایی از ازدحام آدمیان .

بگو که چگونه حس بی من بودنت را به رخ زمانه می کشیدی و حسادت ستاره ها را به خود مشغول می کردی.

 بگو که چگونه به گلدان دلت وعده باران مرا دادای و چگونه زنگار غذاب دیروز را هر روز با عشق من از صورتت میشستی.

بگو تا منم از تو بنویسم که به شوقت چه حسی دارم و به نامت چه آغازی را برای روز مینویسم و چگونه  در نبودت، مشق شب را به ستاره ها می آموزم.

بگو تا احساس تنهایی نکنم وحضورت را مداوم بخواهم ، بیشتر از مداومت زمان و هر آنچه که بخواهد برای ما معنای ثابت بودن باشد.

ببین که چگونه ساعت خیال من هنوز به یادت هست ؟

 دلتنگی حصار ندیدنت مرا کشت، ای تمام عمر را به انتظار نگاه دوباره ات ، بیا و شادی چشمان ترم باش.درد دوری ات مرا سوخت...

درد دوری ات مرا...........

 

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد